-
تشکر از همه دوستان
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 20:56
عاشق اون لحظه هستم که زل میزنی تو چشام و با لهجه ی گرمت میگی فدات شم!عاشق اون لحظه ام که طعم تو رو تجربه می کنم!!مادر تو شیرینی،به اندازه ی تمام شیرینی های دنیا... لبخند هات غم و غصهای بابا رو از تن به در میکنه ...تو بهترین منی مادر....میمیرم با لذت برات مادر! گاهی گمان نمیکنی ولی میشود گاهی نمیشود ، نمیشودکه نمیشود...
-
مادرم
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1389 12:06
میخواهم پرواز کنم چه کسی دستم را میگیرد؟ میخواهم آسمانی باشم با زمینی ها بیگانه ام شب گذشته بود که شنیدم مادرم سخت بیمار است ... غم ی سنگین بر دلم سایه افکند وقتی خبر بیماری مادرم را شنیدم ... باران اشک بود که صورتم را نوازش می داد... خدایا دستان کوچکم را به سوی تو دراز می کنم و از تو میخواهم که مادرم را به من...
-
تبریک
جمعه 19 شهریورماه سال 1389 20:23
با سلام دوستان عزیز شرمنده که نتونستم بیام تو این چندروز مسافرت بودیم عید بر عاشقان مبارک عیدسعید فطر مبارک
-
با قرآن
سهشنبه 16 شهریورماه سال 1389 16:23
سلام این هم چند آیه زیبای دیگه از کتاب زندگی: این رو هم بگم که من علاقه زیادی به این آیات دارم (دعای حضرت موسی ع قبل از دعوت فرعون به خدا) رب اشرح لی صدری و یسرلی امری وحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی. پروردگارا: سینه ام را گشاده گردان (صبر و حوصله فراوان به من بده) و کارم را بر من آسان ساز ( در انجام رسالت یاریم کن) ....
-
انتظار-انتظار-انتظار
یکشنبه 14 شهریورماه سال 1389 09:06
صدای زمزمه های حضور رادر میان بغض های هر شبم می شنوم. ولی تمام جعه های خوب من تهی زآمدنت. غروب شد،سحر برفت،سکوت آمد و برفت ونم نم سپید اشک روی گونه ام روان، آمد وبرفت تو باز هم نیامدی . خسته ام! ز بهر سالهای بی امان سالهای سبز انتظار وخسته از ستم،از گناه های شیعیان وباز هم... وجمعه جمعه ندبه ام وندبه ندبه اشک وآه وباز...
-
دعای روز ۲۴ ماه مبارک
شنبه 13 شهریورماه سال 1389 10:00
به نام خدا خدایا من از تو می خواهم در این روز آنچه را پسندی و پناه می برم به تو از آنچه آزارت دهد و از تو خواهم توفیق در آن برای فرمانبری ات و ترک عصیان ات ای بخشنده به سائلان الهی آمین یا رب العالمین
-
شب قدر و انتظار ظهور
پنجشنبه 11 شهریورماه سال 1389 18:55
.امروز هم کــلاس داریم. یک جمـعه ی دلـگیر ... روی نیمـکت های ســرد کـلاس ... و منی که اصـلا حس وحال گوش دادن به درس، در وجودم نیست. وقتی میخواهمتـاریخ بـالای صفحه را بنـویسم گـوشـهاش طـوری که فقـط خـودم ببینم می نویسم :جمعه و او نیـامد ! همکلاسی ام از گـوشه ی عینکش نگاهش را قـل می دهد روی دفتـرم . نگاهش را می...
-
مهدی (عج)
دوشنبه 8 شهریورماه سال 1389 11:42
هنوز حس غریبی هستی که با تمام دوری ات دلم... تو را بهانه میکند .. آخر بگو .. . کجائی گل نرگس عشق تو چه بود ... که قلبم را به آتش کشید.. که برای ندیدنت ... نه ... که برای دیدنت ... سوگوارم و باز روزی هزاران بار میشنوم حسی به نام تو درون قلب من فریاد میکند ... که مهدی جان (عج) دوستت دارم ... دلنوشته ای از بابا جونم
-
شب قدر و شب ضربت خوردن مولایم علی (ع)
یکشنبه 7 شهریورماه سال 1389 11:25
«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازهگیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازهگیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از...
-
یا صاحب الزمان
یکشنبه 7 شهریورماه سال 1389 11:15
برای صبح رهایی خدا کند که بیایی**برای عصر طلایی خدا کند که بیایی برای تلخی شبها برای تنگی دلها**برای آخر دنیا خدا کند که بیایی برای صبح سپیده برای اشک دودیده**برای قلب تکیده خدا کند که بیایی برای خون برادر به اشک دیده مادر**برای خانه بی در خدا کند که بیایی برای دولت دلها برای گریه و امضا **برای صبح دوشنبه خدا کند که...
-
مولایم مهدی (عج)
چهارشنبه 3 شهریورماه سال 1389 14:35
به نام رب المهدی برای مولای غریبم حضرت حجه ابن الحسن العسگری مولای من انگاه که درکوچه پس کوچه های دلتنگی خویش درانتظارظهورتوهستم وان هنگام که عاشقانه دعای فرجت را زمزمه می کنم دل دریای ات به چه می اندیشدکه هیچ گاه سراغ من دلخسته رانمی گیری مولای غریبم من دلخسته ازجمعه های غریبی دیگرتاب وتوان انتظارندارم بیاودستی...
-
آقا پسرها
جمعه 29 مردادماه سال 1389 17:58
سلام دوستای گلم !!! یه سوال داشتم؟؟ آیا میشه به پسرها اعتماد کرد برای دوستی و دوست داشتن !!! نظرات شما میتونه راهگشای من نوجون باشه ... منتظر نظرات قشنگتون هستم
-
عشقش را باور نکردم
یکشنبه 24 مردادماه سال 1389 11:00
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو...
-
داستان عشق واقعی
یکشنبه 24 مردادماه سال 1389 10:53
نفس عمیق کشیدم و دسته گل رو با لطیف ترین حالتی که می شد توی دستام نگه داشتم هنوز یه ربع به اومدنش مونده بود نمی دونستم چرا اینقدر هیجان زده ام به همه لبخند می زدم آدمای دور و بر در حالی که لبخندمو با یه لبخند دیگه جواب می دادن درگوش هم پچ پچ می کردنو و دوباره می خندیدن اصلا برام مهم نبود من همتونو دوست دارم همه چیز به...
-
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را ...
سهشنبه 19 مردادماه سال 1389 11:48
گفتم:خسته ام! گفت:ازرحمت خدا نا امید نشوید، گفتم:هیچکس نمی داند در دلم چه می گذرد! گفت:خداحایل است میان انسان وقلبش. گفتم: کسی را ندارم! گفت: ما از رگ گردن به تو نزدیکتریم. گفتم:گویا فراموشم کرده ای! گفت: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. بخوانیدمرا تا اجابت کنم شمارا
-
حلول ماه مبارک رمضان بر عاشقان این ماه مبارک
دوشنبه 18 مردادماه سال 1389 08:47
رمضان، ماه بی دلی جان رمضان، ماه گامهای عاشق رهسپار رمضان، ماه اشکهای چشم در سجدههای الهی رمضان، ماه نورانی خدا، ایام توبه و توجه به پرودگار فرا رسید. از دور صدای ربنا میآید آوای خوش ، خـــــــــدا ، خـــــــــــدا میآید حلول ماه مبارک رمضان بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد
-
آدینه ای دیگر در راه است بیا ای مولای من
پنجشنبه 14 مردادماه سال 1389 09:48
سلام بر منتظران راستین که دل هاشان در شوق رسیدن به آن مهر خداوندی می کاود همه جا را... سلام بر عاشقان درگاه حق که بی وقفه می سوزند و مهر خاموشی بر لب دارند... سلام بر پاک سیرتانی که تو را،تنها تو را زمزمه میکنند ای سبزترین بهار... و سلام بر تو ای امید انتظار زمین و آسمان... سلام بر تو ای روح پر شکوه حق... سلام بر تو...
-
صاحب الزمان
چهارشنبه 13 مردادماه سال 1389 12:48
یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست. سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران بیا که تقویم ها منتظرند تا آمدنت را مبدا تاریخ خود کنند برای رویت هلال روی تو هرغروب جمعه به بام ها میرویم ولی آنچه رویت می شود هلال عمر ما آدمهاست اللهم عجل لولیک الفرج
-
زندگی خوب
چهارشنبه 13 مردادماه سال 1389 12:21
اصولاً فکر کردن خیلی خوبه ، برای هر چیزی . این کار سخت نیست . چون تمرین نکرده ایم ، سخت به نظر می رسد . کافی است قبل از انجام هر کاری درباره ی آن کار کمی بیندیشیم . فکر کردن اساس یک زندگی خوب است . مؤدّب بودن را تمرین کنید . نه برای خوشایند دیگران بلکه برای احترام به خودتان . مهم نیست که مخاطب شما مؤدّبانه برخورد کند...
-
آب و جارو
دوشنبه 11 مردادماه سال 1389 09:36
دلم را آب و جارو کرده ام و هر صبح انتظارت را می کشم... کوچه های چراغانی دلم را می بینی؟ و دستی که هر روز برایت به دعا بلند می شود؟ و لبی که هر صبح به عشقت دعای عهد را زمزمه می کند؟؟من به گوشه نگاهی از تو چای تلخ زندگیم، شیرین می شود و شعله فانوس قلب زنگار بسته ام روشن می ماند، این گوشه ی سبز نگاهت را از من دریغ مکن......
-
خدایا کمکم کن
دوشنبه 11 مردادماه سال 1389 09:22
خوبم .... خدا جون کمکم کن تا بتونم خودمو خوب ثابت کنم .... خدا کمکم کن تا بتونم - تنها تویی که میتونی کمکم کنی .... طاقت بده و هوشیاری و دقت بالا ...خدایا کلامم رو شیرین و رساقرار بده ... خدایا درستکار قرارم بده و تلاشگر ... خدایا خودت حفظم کن ...به خودت امید دارم و بس........... خدایا امیدم به تو دارم وبس .. ختم به...
-
سپاسگزاری
دوشنبه 11 مردادماه سال 1389 09:19
نمیدونین چقدر این وبلاگ رو دوست دارم. نمیدونین چقدر این وبلاگ رو به خاطر وجود شماها دوست دارم. نمیدونین خوندن دلداریهاتون چقدر آرومم میکنه و خوندن تبریکهاتون چقدر شادم. ببخشید که نمیتونم جواب مهربونیهاتون رو اون طوری که باید بدم. من اینجا با نظرات شما دل گرم میشم ... منتظر نظرات پر مهرتون هستم ...
-
یا صاحب الزمان
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1389 07:22
ای مولای من ، وقتی روز دیدار تو فرا می رسد ،ستارهای آسمان قسمت آن نگاه زیبای تو می شوند . وقتی که مژده دیدارت در روز آدینه می رسد بوی گلاب و شبنم عطر آگین وجود تو می شود . وقتی که تو باشی طعم احساس در کنار تو ، ای آقای من ، چه زیبا و شیرین می شود. وقتی که تو بیایی دیگر دلم کوله بار غربت را به دوش نمی کشد. وقتی که تو...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 مردادماه سال 1389 10:02
تو را نمیشود معنا کرد ای همه معنا تو را نمیشود سرود ای همه شعر تو را نمیشود بوسید ای همه ناز تو را نمیشود شناخت ای همه راز تو را باید تماشا کرد تو را باید بویید تو را باید در پارچه ای از حریر گذاشت تو را باید با انگشتهای شبنم گل لمس کرد با تو باید با چشم سخن گفت دوستت دارم
-
باد صبا
چهارشنبه 6 مردادماه سال 1389 10:00
همچو باد صبا ، آرام و لطیف ... توی کوچه پس کوچه های خاطره ها...از لب طاقچه تنهایی و دلواپسی ... از میان بوته های تازه رسته عشق و وفا ...با تو می آیم تا ژرفای خیال...و تو مرا با مهربانیت میبری تا آسمان ... دوستت دارم هستی من
-
بهار من
چهارشنبه 6 مردادماه سال 1389 09:57
بهار من ! آسمان میبیند، آسمان میفهمد...آسمان اشک ِ چشم ِ مرا میبیند ...آسمان درد ِ غم ِ مرا میفهمد...آسمان بغض دلم را میشنود ... آسمان با های های دل ِ من میخواند...آسمان هم در شب ...رنگ ِ گل ِ احساس ِ من است...آسمان هم با همه وسعت خویش ...در پی صبح سپید ...همچو من منتظر است...و خوشا به حال او ...که صبح را...
-
شیرین لب
یکشنبه 3 مردادماه سال 1389 08:28
شیرین لبی شیرین تبـار مست و مـی آلود و خمار مـه پـاره ای بی بند و بار بـا عشوه های بی شمار هم کرده یـــاران را ملـول هـم بــرده از دلهــــا قـــرار مجموع مـه رویـــان کنــار تـو یــار بــی همتـــا کنــار زلفت چو افشان میکنی مــا را پریشـــان میکنــی آخــر من از گیســوی تــو خـود را بیاویــــزم بــــه دار یاران هــوار...