به بعضی ها تو زندگی باید گفت....
من چشم میذارم.....
تو فقط گمشو.....
...............................................................................................................
رویاهایم نیز با من غریبه شده اند
هر وقت سراغشان را میگیرم
خالی بودنشان را به رخم میکشند!ر
سلام مهربونم ،میدونم بنده خوبی نیستم،میدونم تنهام نذاشتی
میدونم با وجود گناهایی که داشتم همیشه مراقبم بودی
خدا جونم باز هم تنهام نذار،کنارم باش
الان بیشتر از قبل ازت انتظار دارم،چون به غیر از خودم
باید مراقب یکی دیگه هم باشی که ازم دوره ولی دلم باهاشه
جونم به جونش بنده،بیشتر از خودم یا هر چیز و هر کس دیگه ای دوسش دارم
یکی که به خاطر من غرورشو شکست و کاریو انجام داد
که دوست نداشت،خدا جونم اگه اون طوریش بشه من نمیتونم زنده بمونم
حالا حکمت کاراتو میفهمم کسی که مال من بود و عاشقم
برام فرستادی،قول میدم لیاقتشو داشته باشم
عشقم دوست دارم
خدا جون عاشقتمر
و رویای ما به حقیقت پیوست ، قلبهای ما به هم پیوست و زندگی آغاز شد…
به تو رسیدم در اوج آسمان عشق ، این بود قصه ی من و تو و سرنوشت….
تو آمدی و دنیا مال من شد ، همه ی انتظار و دلتنگی ها و غصه ها تمام شد
تو آمدی و عشق آمد و پیوند ما در کتاب عشق ثبت شد….
باور نداشتم مال من شده ای ، لحظه ای به خودم آمدم و دیدم همه زندگی ام شده ای
عشق معجزه نیست ، حقیقتیست در قلب ها که پنهان است
به پاکی عشق ، به لطافت با تو بودن و ما با هم آمده ایم که به همه ثابت کنیم معنای عشق واقعی را….
تو همانی که من میخواستم ، مثل تو کسی در دنیا نیست برایم ، مثل تو هیچگاه نیامد و نمی آید و نخواهد آمد ، تو اولین و آخرینی برایم….
و با عشق پرواز میکنیم ، میرویم به جایی که تنها آرامش باشد در بینمان، تا در یک سکوت عاشقانه و در اوج آرامش بدون هیچ غمی در آغوشت آرام بگیرم !
اینبار سکوت زیباست، چون درونش یک عالمه حرفهاست ، حرفهایی در دلهای من و تو ، که هم تو میدانی راز دلم را و هم من میدانم راز درونت را…
و من ثابت کردم عشق هست ، تو همیشه هستی ، و روزی میرسد که ثابت خواهم کرد از عشقت خواهم مرد….
و من و تو همسفران عشقیم تا ابد ، این احساسم همیشه در قلبت بماند….ر
چند وقتیست همه دلگیرند از من.....
دلیل می خواهند....
مدرک می خواهند برای غمگین بودنم....
برای ناامید بودنم....برای تلخ شدنم.......
نگران نباشید....من نه غمگین شده ام...
نه ناامید....نه تلخ.......
فقط مدتیست به دنبالشان می گردم.....
مدتیست گم شده اند....
صبرم....تحملم......امیدهایم.....انگیزه ام......
نمیدانم کدام صفحه ی قصه ی سرگذشتم جا گذاشتمشان.......ر
لعنت به من که پای تو نموندم....لعنت به من که قلبتو شکوندم
رویای تو شده جدایی از من....همنفسم بیا بمون پیش من
خودت میدونی که سهم ما نیست....جدایی و بریدن و شکستن
چشمای من پر از اشک شب و روز....حق میدم بهت تو اتیش عشق من نسوز
برو با مردی که تو رویاهاته....ولی بدون قلب منم باهاته
رویای تو کابوس شب های من....دلیل خنده هات حرف دل من
میگن عاشقا عشقشون رو خوشگل میبینن.
این دفعه که دیدمت خیلی خوشگل شده بودی؟
نمیدونم هردفعه تو خوشگل تر میشی....
یا من عاشق تر....؟؟؟؟ر
همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد،
دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد
همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد،
چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد
همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد ،
احساسی بود که مرا درک میکرد.
حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ،
نه صداییست که مرا آرام کند و
نه طبیبیست که مرا درمان کند
وقتی دشمنت از تو بدگویی می کند.
و دوستت خبرش را به تو می رساند
بدان که دشمن و دوستت
برای آسیب رساندن به تو همدست شده اند.v
به چشمانه مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را
تا بدانی که محبت و عشق را در چشمان تو آموختم
به پاکی چشمانت قسم که تا ابد...
دوستت دارم
باور کن خیلی حرف است...................
وفادار دستهایی باشی،که یکبارم لمسشان نکرده ای
دوستت دارم