گفت : بنویس
گفتم : از چی ؟
گفت : از هر چی دلت میخواهد
گفتم : میترسم
میترسم چون هر چه دلم خواست
حسرتش بر دلم گذاشته شد
نه دیگر، بس است ، از تــو نخواهم نوشت
ادامه...
یادت باشددلت که شکست,سرت را بگیری بالا تلافی نکن,فریاد نزن,شرمگین نباش دل شکسته گوشه هایش تیز است مبادا دل و دست آدمی که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین مبادا که فراموش کنی روزی شادیش آرزویت بود صبور باش و ساکت...
آرمیتا جان سلام
سایت خیلی عالی و رمانتیکی دارید..
عاشق سایت و نوشته هایتان هستم
خیلی دلنشین بود
ممنونم محمد جان