گفت : بنویس
گفتم : از چی ؟
گفت : از هر چی دلت میخواهد
گفتم : میترسم
میترسم چون هر چه دلم خواست
حسرتش بر دلم گذاشته شد
نه دیگر، بس است ، از تــو نخواهم نوشت
ادامه...
من از دنیای عاشق پیشگی چیزی نمی دانم نو آموزم در این وادی ... اگر خاموش و حیرانم چو استادم شوی با معجز صهبای چشمانت شوم آن شاعر مستی که از عشق تو می خوانم صهبانا
سلام وبلاگت خیلی عاشقانه است .این سه تا ژست آخری یعنی این سه تا ژست جدید که گذاشتی خیلی قشنگ بود . خیلی حس قشنگی داشتم وقتی میخوندمشون بازم به وبلاگت میام
سلام . بسیار زیبا و خیال انگیز بود .
من از دنیای عاشق پیشگی چیزی نمی دانم
نو آموزم در این وادی ... اگر خاموش و حیرانم
چو استادم شوی با معجز صهبای چشمانت
شوم آن شاعر مستی که از عشق تو می خوانم
صهبانا
سلام وبلاگت خیلی عاشقانه است .این سه تا ژست آخری یعنی این سه تا ژست جدید که گذاشتی خیلی قشنگ بود .
خیلی حس قشنگی داشتم وقتی میخوندمشون
بازم به وبلاگت میام
آپممممممم[ناراحت]